آراد نفسمآراد نفسم، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره
آیدا نازنینم آیدا نازنینم ، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

تمام زندگی مامان و بابا

روزهای سخت

1391/10/28 9:36
نویسنده : سمیه
330 بازدید
اشتراک گذاری

از پنج شنبه ٢١ دی دوباره تب کردی گل پسرم نه عفونت گوش و نه گلو . دوباره سرماخوردگی و تبت طول کشید و شبها داغ داغ میشدی سه شنبه بردم دکتر داعی و گفت عکس از ریه بگیرید رفتیم بیمارستان کاشانی و سریع عکس گرفتیم برگشتیم مطب عکس را دید میپرسم دکتر ریه پسرم چطوره میگه بذار نسخه بنویسم از نسخه توضیح داد دو تا شربت سالبوتامول و کتوتفین و قطره و قرص

میگه

مواد عطری نزدیکش نباشه

سرخ کردنی نه

گرد و خاک نه

دود سیگار نه

نزدیک به پرنده نشه و . . .

میگم دکتر ریه پسرم چطوره میگه آسمناراحت

دکتر داعی واقعاً باتجربه و خوبه تنها عیبش اینه که توضیح نمیده آن هم بخاطر سنش است

خلاصه مامانی روزهای خوشی نیست با مریضت انگار گمشده ای دارم انگار روی زمین نیستم زندگی از روالش خارج شده فقط با بهبود تو دوباره آرامش پیدا میکنم

هنوز سرفه ها ادامه داره سرفه های شدید که باعث میشه صورتت قرمز بشه و باعث ناراحتی من میشه .

بی اشتها شدی خیلی زیاد فقط شیر میخوری کاش لااقل غذا میخوردی قرصی که میخوری کورتون است  اصلاً دوست ندارم بهت بدم ولی مجبورم میگن یه خوبی داره اون هم اینه که اشتها را زیاد میکنه که من هنوز ندیدم

زودتر خوب شو گل پسرم

واقعاً الان موقعی که نادیا مریض بود و همه دلواپس چه روزهای سختی برای خواهرم میگذشت امیدوارم هیچ وقت دیگه روزهای مریضی را نبینه نادیا جونقلب

امیدوارم هیچ وقت مریضی سراغ بچه ها نیاد چون واقعاً آسیب میبینند

 

این دو تا عکس قشنگ از کسی که خیلی دوستش دارم اولین کسی که در کنارش شیرینی کوچولوهای فسقلی را تجربه کردم البته یک مورد خاص بود باهوش و مودب و دوست داشتنی که توی بزرگ کردنش کمک میکردم و باهاش خاطره ها دارم

 

آقا محمدحسین اولین نوه خانواده ما که موقعی بدنیا امد خیلی ناز بود و بسیار باهوش امسال کنکور داره براش آرزوی موفقیت میکنم انشالله در راه زندگی بهترینها سر راهش باشد و خداوند همیشه پشتیبانش باشه

حتماً یک سری از عکسا و خاطراتش را برای آراد مینویسم

محمدحسین خیلی خیییییلی آراد را دوست داره و میگه نازه ولی من میگم چون بچگی خودش را ندیده میگه چون خودش خیلی کاردرست بود دوست دارم آراد وقتی بزرگ شد با محمدحسین مثل دو برادر باشن و محمدحسین و داداشهای گلش هوای پسرم را داشته باشن که هیچ وقت احساس تنهایی نکنه و از بهترین دوستای آرادخان باشن چون مطمئن ترین هستند

به زودی از داداش دوم آراد , امیررضا و داداش سوم محمد امین و داداش چهارم پویا خواهم نوشت

هم داداش , هم دوستان خوب

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

محمد حسين
28 دی 91 13:15
ممنونم ازت خاله جون ااميدوارم اراد جون زود تر خوب شه


مرسی خاله جان دوست دارم
مامان آروین(مریم)
29 دی 91 10:03
خیلی ناراحت شدم.... امیدوارم هرچه زودتر حال پسرتون خوب بشه ...... [h

ممنون عزیزم از دعای شما
مرجان مامان آران
2 بهمن 91 12:20
مرسی عزیزم بهم سرزدی ایشالا پسر خوشگلمون خوب بشه رمزو گذاشتم خصوصی
مرجان مامان آران
2 بهمن 91 12:22
خوشحال میشم تبادل لینک کنیم


حتما عزیزم