آراد نفسمآراد نفسم، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره
آیدا نازنینم آیدا نازنینم ، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

تمام زندگی مامان و بابا

آراد وروجک

1392/1/14 13:58
نویسنده : سمیه
223 بازدید
اشتراک گذاری

برای خانه تکونی عید امسال خیلی وقت نگذاشتم چون شما مریض بودی و نمیشد موقعی خانه هستی خیلی تمیز کنیم و خانه خاله ها و مامان بزرگها هم همه مشغول تمیز کردن بودند

با این همه وقتی مشغول تمیز کردن بودیم شما هم کم نمیذاشتی و کمک میدادی به روش خودت

بابا جون مشغول تمیزکردن لوسترها و شما هم . . .

داخل  یخچال چند تا نایلون پودر مغزیجات داشتم و موقعی که یخچال را مرتب میکردم گذاشتم روی میز و شما همه را با دندونات سوراخ کردی میگم آررررررررررراد و شما فقط میخندی و من هم در جواب لبخندت چاره ای جز خندیدن و جمع کردن خرابکاریهایت ندارم

در ایام عید هم یاد گرفتی که از ارتفاع بپری اول از کاناپه خانه بابابزرگ شروع کردی و پایین چند تا بالشت و پتو بود و حالا بدون بالشت و پتو زیر پا می پری و برات مهم نیست که چه میشود خدا رحم کنه

توی خانه هم از نشیمن گاه میپری شب دوازده فروردین ازت فیلم گرفتم و وقتی کسی میدید می گفت عجب پسری و میخندیدند

دیشب هم رفته بودی توی پله ها و از پله دوم میخواستی بپری و داشتی برانداز میکردی که من داد زدم و شما نپریدی خدا خیلی رحم کرد و با بابایی زود مبل را گذاشتیم جلوی پله ها

هنوز نمیشه بهت اطمینان کردی چون خیلی کارهای خطرناک میکنی پسر گل ونازم

پروردگارا همیشه و همه حال پسرم را از بلایا و حوادث حفظ کن و سلامتی و شادکامی را بهش عطا کن که من آرزویی جز خوشبختی پسرم ندارم (آمین)

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان آروین (مریم)
14 فروردین 92 14:21
نمی دانم آرزویت چیست!

اما برای رسیدن به آرزویت دستانم به آسمان جاری

و سبزه دلم را به نیت تو و آرزوهایت، هر چه که هست، گره زدم .



ممنون از دعاهای قشنگ انشالله شما هم به آرزوهایت برسی
مامان آروین (مریم)
14 فروردین 92 14:27
آراد جونی واقعا که وروجک شدی ..... ایشالا همیشه سلامت باشی ..... خدا کنه همیشه شیطونی کنین اما هیچ موقع خدای نکرده اتفاقی براتون نیفته ........ سمیه جون حالا خوبه آرادجون باباش کنارشه ...... قبل از عیدی نردبون ما هم وسط حال بود ، منم تو آشپزخونه ، همسری نبود ، دیدم آروین جیغ میزنه ، نگاش کردم دیدم تنهائی رفته بود پله پنجم وایساده بود و میخواست بیاد پایین میترسید و شروع کرد به جیغ زدن .... اون موقع میخواستم دوربین رو بیارم عکس بگیرم اما گفتم شاید بیفته ...... همه اینا در عرض 5 ثانیه بود ......
خدا خودش همه بچه ها رو حفظ کنه ....


انشالله این پسرنازت را ببینم تا ببینم چقدر شیطونه به گل پسر من میرسه یا نه
مرجان مامان آران
17 فروردین 92 16:09
ماشالا به وروجکک خوشگللللللللل بوی برای مامانی و پسررررررررررر گل
مامان آرتین (الهه)
19 فروردین 92 23:13
عزیز خاله سال نو مبارکککککک
امیدوارم سال جدید مملو از سلامتی و شادی باشه


مامان وندا
21 فروردین 92 9:32
سلام عزیزم ببخشید من اصلا پیام خصوصی رو نگگاه نمیکنم اینم چون یکی از دوستان برام گذاشته بودن خصوصی رفتم و پیامتونو دیدم....خدا گل پسرتونو حفظ کنه و همیشه شاد باشید و سال خوبی را براتون آرزومندم....برای رمز هم بفرمایید خصوصی