آراد وروجک
برای خانه تکونی عید امسال خیلی وقت نگذاشتم چون شما مریض بودی و نمیشد موقعی خانه هستی خیلی تمیز کنیم و خانه خاله ها و مامان بزرگها هم همه مشغول تمیز کردن بودند
با این همه وقتی مشغول تمیز کردن بودیم شما هم کم نمیذاشتی و کمک میدادی به روش خودت
بابا جون مشغول تمیزکردن لوسترها و شما هم . . .
داخل یخچال چند تا نایلون پودر مغزیجات داشتم و موقعی که یخچال را مرتب میکردم گذاشتم روی میز و شما همه را با دندونات سوراخ کردی میگم آررررررررررراد و شما فقط میخندی و من هم در جواب لبخندت چاره ای جز خندیدن و جمع کردن خرابکاریهایت ندارم
در ایام عید هم یاد گرفتی که از ارتفاع بپری اول از کاناپه خانه بابابزرگ شروع کردی و پایین چند تا بالشت و پتو بود و حالا بدون بالشت و پتو زیر پا می پری و برات مهم نیست که چه میشود خدا رحم کنه
توی خانه هم از نشیمن گاه میپری شب دوازده فروردین ازت فیلم گرفتم و وقتی کسی میدید می گفت عجب پسری و میخندیدند
دیشب هم رفته بودی توی پله ها و از پله دوم میخواستی بپری و داشتی برانداز میکردی که من داد زدم و شما نپریدی خدا خیلی رحم کرد و با بابایی زود مبل را گذاشتیم جلوی پله ها
هنوز نمیشه بهت اطمینان کردی چون خیلی کارهای خطرناک میکنی پسر گل ونازم
پروردگارا همیشه و همه حال پسرم را از بلایا و حوادث حفظ کن و سلامتی و شادکامی را بهش عطا کن که من آرزویی جز خوشبختی پسرم ندارم (آمین)