مادر دوستت دارم

زیباترین واژه بر لبان من واژه مادر است زیباترین خطاب مادر جان است

مادر واژه ایست سرشار از امید و عشق

واژه ای  شیرین و مهربان که از ژرفای جان بر می آید .

مادر نور چشمانت گرمی بخش وجودمه و هنوز بعد از گذشت سالها تن خسته من نیازمند نوازش توست و تو را می خواهد و با وجود تو معنی پیدا میکنم همیشه سنگ صبورم بودی دلگرمی زندگیم هستی همیشه کنارم باش که دنیا با وجود تو زیباست

پسر نازنینم امروز که دارم می نویسم خدا را شاکرم که مادر دارم و امیدوارم وجودش مستدام باشه و همیشه در سلامتی بسر ببره 

مادر عزیزم در مهربانی , صبوری , فداکاری و . . . بی همتای . بهترین مادری هستی که من می تونستم داشته باشم . بهترین گل زیبای من دوستت دارم

دوستت دارم نه به اندازه باران چون بند می آید

دوستت دارم نه به اندازه برف چون آب می شود

دوستت دارم نه به اندازه گل چون پرپر می شود

دوستت دارم به اندازه دنیا چون هیچ وقت تمام نمی شود

دوستت داره اندازه یه دنیا

عزیز دلم وقتی تو آمدی مادرم را عاشقانه تر خواستم تازه مفهوم مادر را درک کردم . عزیزی که راه را بر من هموارتر کرد و مثل کوه پشتم بود و دلواپسیهایم را تمام کرد حالا که مسئولیت پروراندن تو را هم دارند و می بینم چگونه برایت عاشقانه وقت میگذارند و از هیچ چیز دریغ نمی کند و تو را کمتر از من نه حتی بیشتر دوست دارند و من هرگز نمی توانم سپاسگذار آنها باشم و فقط و فقط می گویم

مادرم ای مهربانترین یارم  ای مونس و غمخوارم

دوستت دارم با تمام وجودم  

آرادجان , پسر نازم با بودنت مادر بودن را تجربه کردم و دوست دارم همیشه در کنارت باشم 

عزیز دلم وقتی بیدار میشی و می بینی من کنارت نیستم و با گریه هایت مرا طلب میکنی و من دوان دوان میام کنارت از این حس وابستگی لذت میبرم از این تکامل احساس خوبی پیدا میکنم و خدا را التماس میکنم تا لحظه ای که به من نیاز داری کنارت باشم

وقتی صدام میکنی ماماااااااااااااااااانیییییییییییی انگار دنیا مال منه بهت میگم بله و لبخند رضایت روی لبای کوچولوی نازت نقش می بنده و خواسته ات را با کلماتی مبهم بهم میگی و اون موقع است که باید توی آغوشم بگیرمت و برای داشتنت توی قلبم احساس رضایت کنم و زیر لب زمزمه که خدای خوبم ممنون بخاطر تکمیل نعمتت

به بچگی برمیگردم وقتی ازم میخوای باهات بازی کنم یه احساس خوب سرزندگی یه احساس خوب شادابی , با تو از همه دغدغه هام جدا میشم و فکرم میشه چکار کنم که بیشتر بخندی

وقتی با شیطنتهای شیرین بچگانه ات خسته میشی با اون قیافه معصومت میایی و ازم میخوای بهت آرامش بدم و استراحت کنی توی بغلت میگرم و نوازشت میکنم و تو باز با داشتن اون لبخند زیبایت , چشمهای مشکی نافذت را آرام آرام می بندی و من خوشحال از اینکه توانسته ام آرامشی ناز بهت بدم خدا را شاکر م که به پسرم نعمت داشتن مادر را  عطا کردی تا همیشه رویاهای زیبا داشته باش خدا را التماس میکنم که پسرم و هیچ بچه ای بدون آغوش گرم مادر نباشه

کوچولوی من وقتی دستم را میکشی و ازم میگی دد و وقتی آماده ات میکنم و در را باز میکنم برق شادی را در چشمانت میبینم خوشحال میشم که بعنوان همراه  انتخابم کردی و آرزو دارم همیشه همراهانی دلسوز و مهربان در انتخاب کنی کسانی که با گریه ات بگریند و با خنده ات بخندد و راه را برایت هموار کنند   و از خداوند میخواهم همراه زندگی خوبی نصیبت کنند و من نظاره گر خوشبختی و شادکامی یکی یدونه ام باشم خدایا فقط و فقط از تو میخواهم 

وقتی خواسته ای داری و بازی ات را رها میکنی و با خواهش کودکانه ات پیشم میایی و من اجابت میکنم و خوشحال به بازی برمیگردی و نمیدانم توانسته ام احساس حامی داشتن را در تو به وجود بیارم یا نه ولی به خودم می بالم که می توانم خواسته کسی را که با تمام وجودم دوستش دارم را برآورده کنم و دلواپس که آیا بتوانم در آینده جواب خواسته هایش را برآورده کنم و اینجا فقط و فقط تو را به کسی می سپارم که با بودنش خیال من آسوده میشه 

خداوندا برای همیشه پسرم را به تو می سپارم