این روزهای پسرکم
برای اینکه یه وقفه افتاد برای نوشتن مطالبت عذر میخوام عزیزم و توی این مدت شما کلی برای خودت آقا شدی .
(قشنگم هنوز بی اشتهای و بیرون رویت ادامه داره و دندان یازدهم هم در تاریخ 15 خرداد زد بیرون و چند تای دیگه هم ورم کرده است) این مطلب را خرداد آماده کردم که پیش نویس بود انشالله توی پستهای بعدی تاریخ چند دندان دیگر را هم برات میذارم
اولین مریضی اسهال و استفراغ هم که من همیشه خوشحال بودم هیچ وقت بالا نمیاره را تاریخ 7 تیر بهش گرفتار شدی و سه روز بالا آوردی و هنوز تا امروز که چهارشنبه هست بیرون روی داری و حسابی ضعیف شدی و من هم خیلی ناراحتم شاید دلیل اصلی مریض شدنت بردن به پارک دو روز عصر پشت سر هم بودن که شما عصر دوم بخاطر تورم لثه هات همش دست توی دهانت میکردی و احتمالا ویروس وارد بدنت شده
حرف زدن رسمی آراد جونم از اول خرداد ماه شروع شده و دیگه همه کلمات را تکرار میکنه و اکثراً را درست تکرار میکنه و بعضی ها را هم بعضی حرفها را از توی کلمات حدف میکنی و تعداد کمی را هم به روش خودت میگی
مریم - محیا - ماشین -تولد - عمه - عمو - حسن - ناصر - را کامل تکرار میکنی
بابا را صدا میکنی م ت پ یعنی مصطفی
تخم مرغ = قو قو
روشن = اوشن
خاموش = آموش
و . . .
راستی گل پسرم جدیدا وقتی توی گوشت زمزمه میکنم فرشته کوچولوی من از آسمونها آمده و دل مامان و باباش رو شاد کرده و . . . خیلی خوشت میاد و مرتب گوش میدی عزیزم
این هم چند تا عکس که با پوشکهات بازی میکردی
دوستت دارم به اندازه لحظه لحظه زندگیم فرشته کوچولوی من