آراد نفسمآراد نفسم، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره
آیدا نازنینم آیدا نازنینم ، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره

تمام زندگی مامان و بابا

وروجک خونه ما

1392/5/2 17:15
نویسنده : سمیه
168 بازدید
اشتراک گذاری

 عزیزم نفسم قشنگم امروز که دارم برات مینویسم ٣٠ تیرماه و روز دوازدهم ماه مبارک رمضان است و شما دقیق یکسال و هشت ماه و بیست و دو روز داری و من هم امروز را روزه گرفتم از اول ماه رمضان بعضی روزها را روزه گرفتم ولی بعضی روزها را نه چون خیلی بی حال میشم و شما هم که شیر میخوری و مثل صبحی که میخواستم برم سرکار اصلا توانایی پوشیدن لباسم را نداشتم و باباجون میگفت روزه نگیر ولی خدا کمک کرده و تا الان طاقت اوردم و الان شما و باباجون خواب هستید و من هم چون چندوقتی به اینترنت دسترسی نداشتم الان آمدم که کمی تلافی کنم و از شما عزیز زندگیم که با تو همه چیز زندگی زیبا میشه و تمام غمها به فراموشی سپرده میشه حرف بزنم کوچولوی شیطون من که دیگه از وروجک بودن چیزی کم نداری و حسابی من وبابا را سرگرم کردی نفسم

الان دیگه همه کلمات را تکرار میکنی و همه ذوق میکنند حتی کلمات سخت را دست و پا شکسته میگی و فقط قسطنطنیه را تکرار نمیکنی عزیزمنیشخند

و شدی یه آراد کوچولوی برعکس  و کمی لجباز میخواهم شب را زودتر بخوابیم بخاطر سحر بیدارشدن که شما درخواست آب میکنی نه یکبار چندین بار و گاهی لیوان که میرسد به دستت سریع واژگون میکنی و ما نمیدانیم چی بهت بگیم سعی میکنیم بی تفاوت برخورد کنیم ولی گاهی هم بهت میگم آراد برای چی اینکار کردی و شما شروع میکنی به حرف زدن مامان آب و .... که من بقیه را متوجه نمیشم ولی شما مرتب توضیح میدی و جای خیس آب را نشان میدی دلبندم که گاهی دلم میخواد همانجا بوست کنم که دست روی دلم میذارم

اینم دو تا عکس از ٢٣ خرداد که میخواستیم بریم عروسی و شما هم این مدلی آماده شدی

کلاً رژ لب من را خراب کردی عزیزم آخه انگشتت را فشار داده بودی داخلش

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان آروین (مریم)
31 تیر 92 10:36
سلام و صد سلام به دوست خوبم و پسر نازنینش آرادخان که بعد از کلی انتظارشون تشریف آوردند . مامانی 30 مرداد نه ، 30 تیر .ببخشید ها!!!! الهی قربون پسر شیرین زبون برم که اینقدر بامزه حرف میزنه . خب مامانی اول باید آرادخانی رو آماده کنی و بعد خودت ، آرادخان هم تلافی کرد ( من هم چند تا رژ لبهام به این روز افتاده اند) . این رفتارهای لجبازیشون رو میگن به اقتضای سنشونه ، امیدوارم هرچه زودتر از این سن بگذرند و گرنه برای من که اصلا نه خونه ای میمونه و نه وسیله ای .......
الناز مامان بنیا
31 تیر 92 15:35
امان از این ورجکها