آراد نفسمآراد نفسم، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره
آیدا نازنینم آیدا نازنینم ، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

تمام زندگی مامان و بابا

الهی خوابهات همیشه آروم باشه

1392/6/16 21:05
نویسنده : سمیه
513 بازدید
اشتراک گذاری

خب زودتر از اونی که فکر میکردم اومدم تا این پستت را بذارم با باباجون رفتی بیرون و من هم غذا گذاشتم

بابای هم میخواد سرما بخوره چون علائمش را پیدا کرده هر سه مون مریضیم

توی پست قبلی بجای پاستل روغنی نوشتم پاستیل روغنی بابای متوجه شد و من چون نمیخواستم ساعتش را تغییر بدم اصلاحش نکردم فکر نکنی با پاستیل نقاشی میکردی قشنگمنیشخند

 

سوالهات هم بیشتر اینه این چیه؟ این کیه؟ و وقتی ماشینی می بینی می پرسی ماشین کیه و همیشه گاراژ را نشون میدی و میپرسی مامان ماشین کیه و من باید بگم بابای غیر از این سوالت را تکرار میکنی

عزیزم توی دو ماه اخیر دو مدل عکس ازت گرفتم که خیلی ناز خوابیده بودی برای همین چند عکس هم از توی البومهای قبلی گذاشتم که ببینی وقتی خوابی چقدر ناز و دوست داشتنی معصوم هستی وقتی خوابی یه آرامشی توی چهره ات هست که به من و بابای هم آرامش میده و لبخند روی لبانمون میشنه خوابهات همیشه پر از آرامش و آرام

پسر نازم ناز و عزیزم

پسر ریز و تر و تمیزم افتاب سر اومد مهتاب می تابه بچه ی کوچیک آروم میخوابه

لالا لالایی لالا لالایی

بادوم خونه پسته خندون

صورت ماهت گل توی گلدون

چقدر شیرینی قند توی قندون

برات میخونم از دل و از جون

لالا لالایی لالا لالایی

چیک و چیک صدای بارون داره میباره از توی آسمون

شبنم میزنه رو گل و ریحون

خدای خوبم ممنونم ممنون

تیک و تیک ساعت میخونه خاله قورباغه توی مردابه

واسه بچه هاش قصه میخونه خوابش میاد آروم میخوابه

 لالا لالایی لالا لالایی

این شعر لالایه که از شبکه پویا یاد گرفتم و گهگاهی برات میخونم شما هم گوش میدی

 

 دو ماهه

سه ماهه و حسابی کچل این لباس دخترانه هم تبرک سوریه بود که تنت کردم

7 ماهه

18 ماهگی

19 ماهگی

22 ماهگی

22 ماهگی

 

نفسم ببخش که گاهی زیر پات تشک نیست دلیلش غلتهای که میزنی ومیچرخی و همیشه دورت بالشت میذارم ولی باز میری و هیچ وقت هم عادت به تخت نداشتی و من اصرار نکردم

دیگه امدی و اول که داشتی تلویزیون بدون صدا نگاه میکردی کنترل را گرفتم و صداش را بلند کردم که عصبانی شدی و رفتی دکمه تلویزیون را زدی و من رفتم آشپزخانه و خودت دوباره روشن کردی و الان که دوباره نشستم تا بنویسم صدا میکنی مامانی کجایی میگم اینجا میپرسی کجا و آمدی طرف صدا و میگی مامان دو دو خیلی خیلی وابسته اش شدی نمیدونم چطور جدات کنم

این وب را تمام میکنم چون الان آمدی و داری شیر میخوری و مدام میگی اکی یعنی اون یکی جوجو را میخوام

امیدوارم همیشه خوابهات آروم و پر از رویاهایی زیبا باشه و دور از هر دغدغه و استرسی عزیزم آمین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مرجان مامان آران
17 شهریور 92 10:53
اخی عزیزمم چه عکسای خوشگلییییییی
ایشالا همیشه شاد باشید
مثل فرشته ها خوابیدهههههههههه

ممنون عزیزم
مامان آروین (مریم)
20 شهریور 92 7:43
چه خوب از همه حالتها و تو ماههای مختلف ازش عکس انداختی . خیلی جالبن و باحال . امیدوارم همیشه خواب فرشته های مهربون رو ببینی عزیز دلم .
مامان امین و ساغر
20 شهریور 92 14:07
اراد عزیزم همیشه خوابهای قشنگ و رویایی ببینی
جان پسر بامزه ...


انشالله ممنون که به ما سر زدید